تو می توانی دوست داشته باشی!
در هنگامی که انسان ها راخوب نمی شناسی.
او اگر دوستت نیست. می تواند دشمنت هم نباشد.
تو می توانی برای دوستانت بارقه ی امیدشوی وبر قلب ناامبدشان بتابی .
لحظه ای شادی ولبخند را میهمانشان کنی .
کافی ست بدانیم :
ما اگر اورا نمی بینیم
" خدا " ما را می بیند.
می توانی اورا باور کنی.وجودش را در کنارت.باتو همراه است…
مهربان بودن مهمتر از خوب بودن است،
خیلی وقت ها
چیزی که انسان ها نیاز دارند یک فکر هوشمند نیست که برایشان صحبت کند!
بلکه یک قلب مهربان هست که درکشان کنند……
خدای عزیزم! مرا گفتی از رگ گردن به تو نزدیک ترم!
آخ! چه زیــبـــــا گـفـتـی…
اگر ذره ای از محبتت نباشد زندگانی بر من تمام است.
………
خدایا بار دگر محبتت را بر من روا دار
دلم برای دوست داشتن های راستین تنگ شده
زیباترین چشمها از آن کسی است ،
که تو را با مهربانی می نگرند … !
اگه بجنگی موفق میشی
عادت نکن به شکست
به نجنگیدن برای آرزوهـ♥ــات
باور نکن نشدن ها رو
عادت نکن به
عادی بودن . . .
برای آرزوهــ♥ــات بجنگ . . .
هر طور که شده
نذار دیر بشه
نذار . . .
رسالت ما بیدار کردن وجدان ها و تلنگر زدن به قلب هایی است
که محبت در آن خاک گرفته است
انسانیت را به خود و دیگران یاد آوری کنیم…
سلااااااااااااام دوست خوب من
باور کن که می تونی به اوج برسی…
حرکت کن…
شروع کن…
باور کن می تونی به آرامش برسی… مشکلات برای همه هست…برای همه…
برای همه…
کسی که قبول کنه این رو…باهاش کنار میاد…
زندگی بینهایت زیباست…
و تو آمدی تا از زیباییش استفاده کنی…
نه این که غصه بخوری…
تو آمدی که از زیباییش لذت ببری…
زیبایی در هرچیزی هست اگر بخواهی…
باور کن تولیاقتش را داری
زندگی کنید. . .
برای رویاهایی که منتظر حقیقی شدن به دست شما هستند؛
شما فرصتی برای بودن دارید.
پس ساکت ننشینید. . .
بگذارید همه بدانند که:
شما با تمام توانایی ها و کاستی ها شاهکار زندگی خودتانید.
کافی است لحظات گذشته را رها کرده ،
و . . .
برای ثانیه های آینده زندگی کنید؛
چون رویاهایتان آنجاست
و . . . شما ؛
فقط و فقط یکبار فرصت زندگی کردن دارید.
جهان در انتظار ظهور همه ی ماســت
کار خدا خلق انسان بود و رسالت انسان، تجلـــی خداونـد بر زمین
انسان نردبانی است که از طریق آن، خداوند از فراز آســـمان بر زمین گام مـی نهد.
"ما عظیــــم تر از آنی هستیـم که می پنــداریم"
بوی صبح میدهی،
و گنجشکها در خندههایت پرواز میکنند.
حسودیام میشود به خیابانها و درختهایی،
که هر صبح بدرقهات میکنند…
حسودیام میشود
به شعرها و ترانههایی که میخوانی
- خوشا به حال کلماتی،
که در ذهن تو زیست میکنند!-
دلام میخواهد یکبار دیگر
شعر را
خیابان را
تمام شهر را،
با کودک مهربان دستهایت
از اول،
قدم بزنم…