دلــگیـــر مباش …
دلت که گیـر باشد ، رهـــــا نمی شوی !
خـداونـد بنده گــان ِ خود را با آنچه به آن « دل » بســته اند می آزمــاید !
چه هوایی
چه طلوعی
جانم
باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا
به خدایی که خودم میدانم
نه خدایی که برایم از خشم
نه خدایی که برایم از قهر
نه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند
به خدایی که خودم میدانم
به خدایی که دلش پروانه است
و به مرغان مهاجر هر سال راه را میگوید
و به باران گفته است باغها تشنه شدند
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست
که مبادا که ترک بردارد
به خدایی که خودم میدانم
چه خدایی
جانم…
روزتان پراز محبت
واژه ی غریبیست عشق…
لحظه ای آبادت میسازد، لحظه ای ویران!
لحظه ای پادشاهی، لحظه ای گدا
پر است از فراز و نشیب، دوری و نزدیکی
تضاد و تفاهم، شک و یقین…
عجیب قدرتمند است و جادو میکند!
خانه ات آباد، ویرانگر لحظه هایم
برقرار باشی در دلم تا همیشه
… ای عشق…
تونل هابه ما آموختند که حتی دردل سنگ هم
راهی برای عبورهست
تونل ها راست ميگويند ؛ راه است ، حتي از دلِ سنگ!
" آنجا كه راه نيست ، خداوند راه را مي گشايد… "
گلها اهمیت نمی دهند که جوان هستی یا پیر،
تنها می دانند چطور احساس جوانی را در تو بیدار کنند…
پناه
میبرم به خدا
از عـیبی که،
امروز در خود می بینم،
و
دیروز
دیگران را به خاطر،
هـمان عیـب ملامت کرده ام ؛
محتاط باشیم، در سرزنش و قضاوت کردن دیگران ؛
وقتی
نه از دیروز او خبر داریم و نه از فردای خودمان
زندگی زمزمه ی چلچله ها در دل صبح امید
زندکی باختن و ساختن است
زندگی رقص امید بر بلندای زمان
زندگی نبض نسیم در دل آینه هاست
زندگی شاخه ی بید در دل باغ امید
زندگی سوختن و ساختن است
زندگی زمزمه ی ساعت پیر از بن عقربه هاست
زندگی همچو شقایق پر رنگ و نگار
همچو خاری لب جوی
زندگی داشتن و باختن است
زندگی بارش رویا در خواب،مثل یک قطره در آب
زندگی عطر اقاقی در یاد،همچو آهو در باد
زندگی یعنی شور،زندگی رمز عبور
زندگی عشق،وفا،سادگی و لطف و صفاست
حال خوش یعنی چه؟
ازخودم پرسیدم!
ودلم پرشد ازآوازبهار…
زندگی مال من است
من خدا را دارم
عشق را میفهمم
خوشی خاطره درحس من است!
حال خوب این نفس رفته و برآمده است
این نگاهی كه در آئینه و آب
روشنی های ترا میبیند
و به پایان شب ایمان دارد.
حال خوش یعنی من،به كسی مینازم،
كه درآغوش و نوازش هایش ؛ جا برای همه هست!
من خدا را دارم
و دلم روشن از امیّدِ شكفتن هایی ست
كه به اندوه خزان میتابد
حال خوب یعنی تو !
زندگی، دوست،نگاه ،شعر
و یك پنجره ی بارانی
كه خدا میبارد
باورِ اینكه در این جای شلوغ!
در هیاهوی نفس گیر زمین!
دست من دست خداست …
حال خوش یعنی این!
توان گفتن آن راز جاوداني نيست
تصوري هم از آن باغ ارغواني نيست!
پر از هراس و اميدم كه هيچ حادثه اي
شبيه آمدن عشق ناگهاني نيست
ز دست عشق به جز خير بر نمي آيد
وگرنه پاسخ دشنام مهرباني نيست!
درخت ها به من آموختند: فاصله اي
ميان عشق زميني و آسماني نيست
به روي آينه ي پر غبار من بنويس
بدون عشق جهان جاي زندگاني نيست
انسان مأمور تغییر خویشتن است.
تو فرصتی برای دنیا هستی
قرار نیست کسی را تکرار کنی!
"به خاطر بسپار"
- زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است.
زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛ با "تحول" آغاز میشود.
لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"، شروع کن تا بزرگ شوی ..
- باد با چراغ خاموش کاری ندارد ؛ اگر در سختی هستی بدان که روشنی..
- ما فقط برای یک بار جوان هستیم ؛ولی با یک تفکر غلط می توانیم برای همیشه نابالغ بمانیم ..
- و در آخر :
نمی توانیم پیش آمدن لحظات دشوار زندگی را متوقف کنیم؛
اما میتوانیم تصمیم بگیریم زندگی را کمتر سخت بگیریم