امروز به پایان می رسد
از فردا برایم چیزی نگو
من نمی گویم :
فردا روز دیگریست
فقط می گویم :
تو روز دیگری هستی
تو فردایی
همان که باید به خاطرش زنده بمانم
خنده کوتاهترین فاصله بین دو نفر است …
صدا های مبهمی به گوش میرسد….
زنجیر،پیله،قفس….
همه و همه …
یک بهانه اند
بهانه ای که تو را ابتدای راه نگه دارند
ابتدای راهی که برای تو ساخته شده
ابتدای راهی که برای توست
و اینجا کسی نیست ….
تویی و تو
پس تو باید یکی را انتخاب کنی! ماندن یا رفتن
ماندن و خسته شدن از روز های تکراری… جا زدن …
سر کردن با همان ارزو های کهنه….
یا رفتن و دیدن مسری تازه…
رسیدن به چیزایی که قبلا فکر بودن و خیال
زنجیر را باور نکن…که تو برای پرواز آمدی
تو قوی تر و بزرگ تر از آنی که فکر میکنی
تو مطعلق به اینجا نیستی…تو برای رفتن آمدی
چیزایی که دوست داری انتهای راه منتظرت هستند
برو…ایستادن مال تو نیست..
خدایا بفهمانم که بی تو چه می شوم ، اما نشانم نده !
مهربانا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد ..
مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛
چون در هر بهار برايت گل مي فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هديه مي کند ..
به ياد داشته باش که پروردگار عالم با اين که مي تواند در هر جائي از دنيا باشد ،
قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که
هر وقت بخواهي چيزي بگوئي ، گوش مي کند ..
حس کن مهربانی اش را ،
استشمام کن عطر حضورش را ،
هست همیشه در همین حوالی ♥
صدایش بزن ؛ آرام و شمرده . . .
و . . . از ته دل !
بزرگترین لذت در دنیا…
انجام دادن کارهایی ست که می گویند…
نمی توانی…
تو فرمانده لحظه های زندگی ات هستی
ثانیه ها مامورند خوشبختی را به تو برسانند شروع کن
خوشبختی جایش همینجاست کناره تو . ………….
نگذار زندگی از مقابل چشمانت بگذرد و تو فقط نظاره گرش باشی !
زندگی را زندگی کن .
وقتی با دانه های شکر بازی می کردم ،
از آنها پرسیدم چگونه است که گاهی فنجانم را پر از شکر می کنم
اما باز طعم قهوه ام را تلخ حس می کنم ؟؟؟
شکرها گفتند : زندگی عمل کردن است ، این شکر نیست که قهوه را شیرین می کند
بلکه حرکت قاشق ، باعث شیرینی می شود .
برخیز و گامی به سوی اهداف ارزشمندت بردار
آنگاه تمام زندگی را شیرین احساس خواهی کرد .
برای ابراز عشق و علاقه به مادرتون منتظر یک روز خاص نباشید …
تا اطلاع ثانوی : هر روز ، روز مادره
زن هــا میتــواننــد در اوج دلتنگی لبخنــد بـزننــد…
آواز بخـواننـد ، گلهای باغچه را قلمــه کنند…
غذای دلخـواهت را تــدارک ببیننــد…
کودکانه بـا بـچـــه هــا بــازی کننــد…
زن هــا میتوانـنــد بـا قلبی شکسته باز هم دوستت بدارند…
ببخشنــد و بـخنــدنــد…
تــو از طـرز آرایـش مـوهــایــش یــا
رنـگ لب هــایـش، لباسش ،یـا حتی حـرف هــایش…
هــرگــز نمیتـوانـی حــدس بــزنـی
زنـی که روبـرویـت ایـستــاده دلتنـگ یـا دلشکسته است…
زن بـــودن کـار ســاده ای نیست…!