بعضي احساس ها ،حکايت سنگ هاي کنار ساحل ست..
اول يکي يکي جمعشان مي کنيم در آغوشمان...
بعد يکي يکي پرتشان مي کنيم در دريا ...
اما اين وسط گاهي
يک سنگ قيمتي و ناب نظرت را جلب مي کند...
که هيچگاه نمي تواني از مشت بيرونش کني...
حالا بگذار بقيه تا دلشان مي خواهد فرياد بزنند و تشويقت کنند...
مراقب قلب ها باشيم
وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم
پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم
وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم
و همچنان تنها می مانیم
هیچ چیز آسان تر از قلب نمي شکند
امید توست که در خارزار، کوه، کویر
اگر بخواهد، صد باغ ارغوان دارد.
دلت به نور محبت اگر بود روشن
تو را همیشه چو گل تازه و جوان دارد
بر آستان هنر، گر سری فرود آری
چراغ نام تو هم جاودانه جان دارد.
نه آسمان، نه ستاره، نه کهکشان نه زمان،
تو چهره ساز جهانی ، تو چهره ساز جهان
هر آنچه می طلبی از وجود خویش بخواه !
چگونه با تو بگوید ؟
مگر زبان دارد ! ؟
شاید بهشت چیزی نباشد
جز لبخندی،
که سال هاست،
در انتظارش نشسته ایم
و لب هایی که نام ما را زمزمه می کنند.
و بعد
آن لحظه ی نفس گیر،
که به دست فراموشی می سپاریم
این جهنم را!
زندگی واسه ما آدما مثل یه دفتره
برگه اولش روخوش خط می نویسی و دوست داری به اخرش برسی
وسطاش خسته میشی ، بد خط مینویسی و هی برگه حروم میکنی
اما اخرش که رسید جا کم میاری و حسرت میخوری که چرا برگه هاشو حروم کردی ...
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
هر صبح پلكهايت فصل جديدي از زندگي را ورق ميزنند
به ياد داشته باش سطر اول هميشه اين است:
خدا هميشه با ماست پس بخوانش با لبخند...
بچه ها شوخی شوخی
به گنجشکها سنگ می زنند
و گنجشکها جدی جدی می میرند.
آدمها شوخی شوخی زخم می زنند ….
و قلبها جدی جدی می شکنند.
زیبا نیست بخشیدن زندگی
به دیگران
با یک لبخند
یک سخن
که از ما کم چیزی کم نمی کند
من ترانه هایم را قاب می کنم...
با سنجاق تنهاییم ؛
به گوشه ای می آویزم ،
تا تو بخوانی...
اگر خواندی ،
فقط لبخند بزن...
لبخند تو ؛
هر لحظه اش ، یک عمر سرزندگیست...
تو فقط بخند...
برای من ،
ایـن تمــام زنــدگیــست...
صبورانه در انتظار زمان بمان
هر چیز در زمان خودش رخ می دهد
باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند
درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند