زنــــــــــــدگی راز ورمز است رازش را دریاب . . .
زنــــــــــدگی زیباست شیفته اش باش . . .
زنــــــــــدگی یک رویاست آنرا به واقعیت تبدیل کن . . .
زنــــــــــدگی یک مبارزه است با اودرآویز . . .
زنــــــــــدگی یک بازی است با او همبازی شو . . .
زنــــــــــدگی خوشبختی است لایق آن باش . . .
.
.
.
زنــــــــــدگی زنــــــــــدگی است .
اگر نمیتوانی بوتهای باشی،
علف كوچكی باش و چشمانداز كنار شاه راهی را شادمانهتر كن.
اگر نمیتوانی نهنگ باشی، فقط یك ماهی كوچك باش،
ولی بازیگوشترین ماهی دریاچه باش.
در این دنیا برای همه ما كاری هست كارهای بزرگ،
كارهای كمی كوچكتر و آنچه كه وظیفه ماست،
چندان دور از دسترس نیست.
اگرنمیتوانی شاه راه باشی، كوره راه باش،
اگر نمیتوانی خورشید باشی، ستاره باش،
با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند
هر آنچه كه هستی، بهترینش باش.
پــچ پـــچ بــــاران را می شـــنـــوی؟
عاشــقــانـــه هایـــش را بـــرای تو فرســتـــاده ســتـــ
گــاه در کـوچـه می رقصـد و پای کــوبــی مــی کــنــد
گاه شـیـشـه ی پـنـجـره ی اتـاقـتـــ را می نــوازد
و بــرای قــدم زدن ، مـی خـوانــدتــــ
بر خـیـز و خـویـش را از غــمــی کــه تــا مـرگــــ احــسـاس مـی بـردتــــ ، رهــا ســـاز
خـیـس شــو در بـــــارانــــی کــه روحـــتـــــ را طــراوتـــ مــی دهـــد
بـــــاران ،هــمــه بــهــانــــــه اســتـــــ . . .
زندگی بوم سفیدیست...
من و تو نقاشهای این صفحهایم٬
زندگی را میتوان زیبا نگاشت... زندگی را میتوان رنگی کشید...
اندکی رنگ محبت٬ بیشتر رنگ عشق٬ سایه روشنهایی هم رنگ صفا!
خدا در میان همین بوته ها و گل هاست،
او را ببینید ...
چگونه میخندد! چگونه میشکفد!
ببینید!
چگونه در جان درختان قامت میافروزد، و دستان سبز خویش را در باد تکان میدهد.
آری خدا در همین نزدیکیهاست...
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند
که خودش تصمیم بگیرد!
تو فقط بخواه و آرزو کن
اما پیشاپیش شاد باش!
و ایمان داشته باش که رویاهایت
هم چون بارانی در حال فرو ریختنند!
پیشاپیش شاد باش و شکر گذار
چرا که خداوند نه به قدر رویاها
بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
زندگي چون گل سرخي است...
پر از عطر ،پر از خار،پر از برگ لطيف
يادمان باشد كه اگر گل چيديم...عطر وخار و گل و برگ ، هر سه همسايه ي ديوار به ديوار همند...
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
خدا
تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود
تنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد
با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت
تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر میدارد
تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند
وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود
و تنها سلطانی است که با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه کردن
احساس پرانتزی را دارم
که همه ے اتفاقات خوب
داخل آن اتفاق مے افتد .
آری ؛ خدا را مهمان قلب کوچکم کرده ام ...